خنده روده
خنده روده

خنده روده

کانال تلگرام ما


پیج اینستاگرام ما

حمید صفت / موضوع ۱۵\۶\۹۶ / خودکشی

خودکشی حمید صفت در زندان

خیلی از رسانه های معروف اعلام کردند حمید صفت در حالی در بازداشت موقت بود. خودکشی کرد اونطور که مطبوعات و رسانه ها اعلام کردند وی به اتهام قتل ناپدری اش در بازداشت موقت قرار داشته است اما هنوز هیچکدام از مسئولین زندان این اتفاق و دلیل خودکشی را به دلایل امنیتی اعلام نکرده اند هنوز هیچ خبری از وضعیت کنونی حمید صفت در دسترس نمیباشد و معلوم نیست در کدام یک از بیمارستان ها بستری میباشد. 

 

در حال حاضر هیچ منبعی این خبر را تائید و تصدیق نکرده است و چیزی که در رسانه ها اعلام شده است حمید صفت ساعت ۲۰ دیشب اقدام به خودکشی کرده و در حال حاضر در بیمارستان بستری میباشد.

iPhobe 8

اگر اپل در آیفون 8 از نمایشگر بدون حاشیه استفاده کند، سنسورهای گوشی در بخش بالایی آن تجمع خواهند کرد که از نظر برخی کاربران، چندان طراحی مناسبی نخواهد بود

آیفون 8 ممکن است طراحی خوشایندی برای همه کاربران نداشته باشد

آیفون 8 حدود یک ماه دیگر به‌صورت رسمی معرفی خواهد شد. به لطف رندر هایی که تازه فاش شده می‎توان طراحی کلی محصول جدید اپل را پیشبینی کرد. به نظر میرسد این شرکت قصد دارد آیفون جدید خود را با نمایشگری بدون حاشیه عرضه کند؛ به‌طوری که تاکنون در هیچ یک از گوشیهای هوشمند شاهد آن نبودیم. البته اپل مجبور است قسمتی از بخش بالایی نمایشگر را به حاشیه بدنه اختصاص دهد و شاید در آینده شاهد حذف شدن این قسمت باشیم.

باید اشاره کنیم که اپل اولین شرکتی نیست که قصد عرضه محصولی با نمایشگر بدون حاشیه داشته است. بسیاری از شرکت‎های فعال در این حوزه، گوشیهای هوشمندی با چنین نمایشگری در گذشته معرفی کردند؛ اما موفق نشدند حاشیه بالایی یا پایینی را به‌صورت کامل حذف کنند. برای مثال میتوان به رندرهای فاش شده از گوشی جدید شارپ اشاره کرد که هیچ حاشیه‎ای در اطراف و بخش بالایی ندارد؛ اما در پایین نمایشگر، هنوز هم شاهد حاشیهای نسبتا زیاد هستیم. اپل میتواند با معرفی آیفون 8 موفق به عرضه اولین محصول با نمایشگر کاملا بدون حاشیه در مقیاس جهانی شود


البته اپل می‎تواند دوربین سلفی را به قسمت پایین نمایشگر بیاورد. اما به نظر میرسد ایجاد چنین تغییری ارزش چندان بالایی ندارد و نیازمند صرف هزینه و پدید آوردن تغییرات کلی در طراحی دستگاه باشد. قسمت جلویی آیفون جدید شامل سنسور معمولی فیستایم و سنسورهای لازم برای تشخیص سهبعدی چهره است. سایر سنسورها و بلندگوی مکالمه نیز در پنل جلویی قرار می‌گیرند. می‎توان گفت تعدد زیاد سنسورها یکی از دلایلی است که اپل را مجبور می‌کند چینش دوربینهای اصلی را به‌صورت عمودی در نظر بگیرد.


iphone 8

در پایان باید گفت اپل نیز می‎تواند مانند شارپ سنسورهای جلویی آیفون 8 را به قسمت پایین انتقال دهد. اما برای جلوگیری از ایجاد تغییرات کلی در اجزای داخلی دستگاه و کاهش اندازه باتری از چنین اقدامی خودداری خواهد کرد. در سوی دیگر تغییر مکان یا حذف بلندگوی ثانویه ممکن است برای نسخه‎های آزمایشی امکانپذیر باشد؛ اما برای محصولی که میلیونها دستگاه‎ از آن در سراسر جهان فروش می‎رود ریسک بزرگی محسوب میشود.


بیانیه خانواده حمید صفت

بیانیه خانواده حمید صفت , خانواده حمید صفت بیانیه ای پیرامون پرونده قتل ناپدری این خواننده را در
صفحه رسمی او در اینستاگرام منتشر کردند.

از آنجایی که هنوز گزارش پزشکی قانونی اعلام نشده، برخی رسانه‌ها و کاربران شبکه های اجتماعی
اخبار ضد و نقیضی منتشر کردند که واکنش های زیادی به دنبال داشته است.

 بیانیه خانواده حمید صفت

صفحه رسمی اینستاگرام حمید صفت، این خواننده رپ کشور که در حال حاضر به وسیله خانواده‌اش
بروز می‌شود، در جدیدترین پستش از مردم درخواست کردند که از شایعه پراکنی دوری کنند و اجازه دهند
این مسئله مراحل قانونی خود را طی کند.

همچنین در بیانیه منتشر شده در این صفحه، خانواده این خواننده ضمن تکذیب هرگونه مصاحبه‌ای تنها
صفحه رسمی حمید صفت را مرجع اخبار و اظهارنظرها عنوان کرده است.


منبعpersianVبیانیه خانواده حمید صفت

گفتگو با حمید صفت خواننده رپ_

گفتگو با حمید صفت

گفتگو با حمید صفت , حمید صفت که متهم به قتل ناپدری‌اش شده گفت: من عمدی ناپدریم
را کتک نزدم فقط می‌خواستم او را بترسانم تا فکر نکند مادرم بی کس و کار است،
من از ابتدا تمام ماجرا را صادقانه گفته‌ام و پس از اینکه ناپدریم جان باخت خودم را به کلانتری معرفی
کردم و هیچ وقت قصد کشتن یا قتل عمد نداشتم و همه دوستان و اطرافیانم می‌دانند
که من به خاطر کارم هیچ وقت به فکر انتقام گیری و خشونت نبودم و کارهایی را که ساختم نیز در مورد بخشش و کارهای فرهنگی بوده است.گفتگو با حمید صفت

صبح امروز حمیدرضا صفت، خواننده رپ به اتهام قتل در شعبه سوم دادسرای امور جنایی به
ریاست سجاد منافی آذر حاضر شد.

روز گذشته ماموران کلانتری 145 ونک در جریان مرگ مرموز مرد 66 ساله‌ای به نام هوشنگ
در بیمارستان قرار گرفتند و زمانی که تیمی از ماموران برای تحقیقات ابتدایی پای دربیمارستان گذاشتند
، مشخص شد که این مرد به خاطر ضربه جسم سخت به ناحیه سر و شکستگی جمجمه جان باخته است.

در این مرحله تیمی از ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران به دستور بازپرس سجاد منافی آذر از شعبه سوم دادسرای ناحیه 27 تهران برای تحقیقات فنی وارد عمل شدند.گفتگو با حمید صفت

کارآگاهان در با حضور در بیمارستان پی بردند که مرد 66 ساله قبل از مرگش ادعا کرده که
حمیدرضا، پسر همسرش عامل این درگیری بوده است.

گفتگو با حمید صفت

تجسس‌های پلیسی آغاز شد

بدین ترتیب تجسس‌های پلیسی آغاز شد اما ساعت 15 ظهر شنبه حمید 24 ساله پای در
کلانتری 145 ونک گذاشت و پس از دستگیری وی برای بازجویی‌های فنی در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

پس از بازجویی‌های پلیسی شب گذشته پرده از راز این درگیری مرگبار برداشت و ادعا کرد
که قصد کشتن او را نداشته است.

حمید در مقابل بازپرس ویژه قتل در دادسرای جنایی گفت: شب قبل از حادثه دوستم مادرم
که همسایه آنها در آلمان بود میهمان خانه‌شان بود و مادرم با من تماس گرفت و خواست تا آنها
را به فرودگاه ببرم ولی چون ماشین نداشتم گفتم
نمی‌توانم او را به فرودگاه ببرم به همین خاطر مادرم خودش میهمانش را به فرودگاه رساند.

حمیدرضا در ادامه اظهارت خود گفت: ساعت شش صبح 24 مرداد با مادرم تماس گرفتم و او گفت
که هنوز به خانه نرسیده است،
از او خواستم زمانی که به خانه رسید به من خبر بدهد تا به خانه بروم و لوازم خود را که آنجا گذاشته بودم،
بردارم. صبح روز حادثه برادرم از آمریکا با من تماس گرفت و گفت مادرمان با هوشنگ، ناپدریمان درگیر
شدند و از من خواست که خود را به آن جا برسانم تا در جریان ماجرا قرار بگیرم.
ظهر آن روز مادرم نیز با من تماس گرفت و از من پرسید که چه زمانی به آن جا می‌روم، من نیز راهی خانه خودمان شدم.

مگر نگفتم مادرم را اذیت نکن، کتکش نزن

حمیدرضا صفت گفت: زمانی که در خانه را باز کردم دیدم ناپدریم سمت چپ مبل نشسته است
و یک میز نیز جلوی او قرار داشت.
گوشی موبایل خود را روی میز گذاشتم و به او گفتم مگر نگفتم مادرم را اذیت نکن، کتکش نزن،
او نیز گفت زدم که زدم.
می‌خواستم او را بترسانم به همین خاطر یک گلدان را که در نزدیکیم قرار داشت برداشتم و به سمت
راست مبل پرتاب کردم سپس میز را برگرداندم تا کمی او را بترسانم.
او نیز می‌خواست بلند شود و به سمت من بیاید که در همین هنگام مادرم بین ما قرار گرفت و من
با یک دست به صورتش زدم.
در همین هنگام همسایه‌ها با صدای درگیری ما به جلوی در خانه آمدند که مادرم به سمت در رفت
و من نیز هوشنگ را رها کردم و به درگیری‌مان پایان دادم.

وی گفت: دراین هنگام هوشنگ به سمت آشپزخانه رفت تا با چاقو به سمت من هجوم آورد که متوجه
کارش شدم و به سرعت خودم را به او رساندم و دستانش را گرفتم که نتواند کاری کند
که در این لحظه یک لیوان آب را برداشت که او را از دستش گرفتم و به زمین زدم و در ادامه همسایه‌ها
وارد خانه شدند و ما را از هم جدا کردند و من نیز همراه مادرم از خانه خارج شدیم.گفتگو با حمید صفت

بازپرس منافی آذر در این هنگام به متهم گفت: در گزارش پرونده، علت مرگ هوشنگ برخورد ضربه
شدید به گیج گاه سمت راستش اعلام شده است، حرفی در این مورد داری؟

حمیدرضا در ادامه بیان داشت: شاید هنگام درگیری سرش به کمد یا دیوار برخورد کرده باشد،
اما من فقط قصد داشتم کمی او را بترسانم و قصد کشتن او را نداشتم و هیچ ضربه ای به سرش نزدم.

در ادامه گفت‌وگوی با حمیدرضا صفت می‌‌خوانید
پدر و مادرت چه زمانی و به چه دلیل از هم جدا شدند؟

زمانی که کودکی پنج ساله بودم متوجه جدایی پدر و مادرم شدم، علت جدایی آن‌ها را بطور دقیق
نمی‌دانم اما آن‌ها باهم اختلاف داشتند.

مادرت چه زمانی با مقتول ازدواج کرد و مقتول چطور آدمی بود؟

11 سال پیش مادرم با هوشنگ ازدواج کرد، ناپدریم آدم عصبی و پرخاشگری بود و به خانواده مادریم
نیز زیاد توهین می‌کرد. به طوری که حتی یک بار در آلمان نیز با مادرم درگیر شده بود
و برای او چاقو کشیده بود اما من هیچ وقت اعتراضی نکردم و هوشنگ با خانواده خودش نیز پرخاشگری می‌کرد.

هوشنگ چه کاره بود؟

او در آلمان مغازه عتیقه فروشی داشت و در ایران بیکار بود. هوشنگ از زن اولش نیز سه فرزند داشت
که یکی از آن‌ها فوت کرده است و اکنون دو فرزند دیگرش در فنلاند زندگی می‌کنند.

چرا بیکار؟

بارها از او خواستم به در مغازه دوستانم که در املاک و نمایشگاه ماشین دارند برود و مشغول به کار
شود تا کمتر در خانه باشد و با مادرم درگیر شود ولی حرف گوش نمی‌کرد.

با هوشنگ اختلاف داشتی؟

او مثل پدرم بود و همیشه احترامش را نگه داشته بودم و حتی دو روز قبل از ماجرا وقتی به خانه
رفتم متوجه شدم هوشنگ گوشی موبایلش خراب شده و بدون اینکه به او حرفی بزنم به پاساژ پایتخت
رفتم و در حالیکه پول زیادی در بساط نداشتم یک گوشی موبایل برای هوشنگ خریدم.

چرا مادرت از هوشنگ جدا نشد؟

نمی‌دانم، هوشنگ بیماری قلبی و هپاتیت C داشت و به خاطر قرص‌هایی که می خورد دچار
افسردگی و احتمال اینکه خودکشی کند هم وجود داشت ولی مادر با همه این مشکلات در کنار هوشنگ
ماند و به زندگی‌اش ادامه داد و او را در شرایط سختی که داشت حمایت کرد.گفتگو با حمید صفت

حرف آخر؟

من عمدی ناپدریم را کتک نزدم فقط می‌خواستم او را بترسانم تا فکر نکند مادرم بی کس و کار است،
من از ابتدا تمام ماجرا را صادقانه گفته‌ام و پس از اینکه ناپدریم جان باخت خودم را به کلانتری معرفی کردم
و هیچ وقت قصد کشتن یا قتل عمد نداشتم
و همه دوستان و اطرافیانم می‌دانند که من به خاطر کارم هیچ وقت به فکر انتقام گیری و خشونت نبودم و کارهایی را که ساختم نیز در مورد بخشش و کارهای فرهنگی بوده است.

منبع:رکنا


حمید صفت / اتهام قتل پیر مرد۶۶ساله

گزارش گروه جنایی رکنا، صبح امروز خبر فوت مشکوک یک مرد 66 ساله توسط پسر همسرش به کلانتری 145 ونک اعلام شد.

با حضور ماموران در بیمارستان و انجام تحقیقات اولیه مشخص شد پیرمردی ۶۶ ساله به علت اصابت جسم سخت به ناحیه سر و شکستگی جمجمه فوت کرده است.

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع فوت مشکوک و به دستور بازپرس سجاد منافی آذر از  شعبه سوم دادسرای ناحیه ۲۷ تهران ، پرونده در اختیار اداره دهم قرار گرفت.

پیرمرد 66 ساله که با مرگ دست و پنجه نرم می کرد قبل از مرگ خود به پلیس گفته بود توسط پسر همسرش مورد ضرب و جرح قرار گرفته است.

این پسر جوان 24 ساله به نام حمید رضا امیری صفت معروف به حمید صفت که خواننده رپ کشورمان هم است، ساعاتی بعد خود را به کلانتری 145 معرفی کرد.

با انجام هماهنگی قضایی حمیدرضا به اداره دهم منتقل شد و در بازجویی ها منکر هرگونه درگیری با مقتول و ضرب و جرح وی شد.

حمیدرضا در اعترافاتش گفت : سه شنبه هفته گذشته زمانی که وارد خانه مادرم در خیابان شیخ بهایی شدم متوجه شدم که مادرم با همسرش درگیر شد و من فقط مادرم را برداشته و از خانه خارج شدم و نمی دانم چه کسی او را به قتل رسانده است.

https://t.me/KHANDERODE

سرهنگ کاراگاه حمید مکرم ، معاون مبارزه با جرایم جنایی با اعلام این خبر گفت : پسر همسر مقتول در حال حاضر در اختیار اداره دهم قرار دارد و تحقیقات از وی ادامه دارد .

حمید صفت خواننده سبک رپ  که با روی کار آمدن فیلم ” چ ” و خواندن آهنگ ” چ ”  و ساخت کی موزیک ویدیو است آهنگ به شهرت رسید.

خواننده رپ اعتراف کرد

مرکز اطلاع رسانی پلیس Police آگاهی تهران بزرگ اعلام کرد : خواننده رپ معروف در ساعت ۲۰:۱۵ روز جاری به ارتکاب جنایت Crime و قتل Murder همسر مادرش با انگیزه حمایت از مادر خود اعتراف کرد .

متهم در اعترافات اولیه عنوان داشت که پس از تماس برادرم از کشور امریکا مبنی بر اینکه مقتول با مادرم درگیر شده ، به سرعت خودم را به خانه رساندم ؛ زمانیکه به موضوع درگیری او با مادرم اعتراض کردم با یکدیگر درگیر شدیم که طی درگیری متوفی را مورد ضرب و جرح قرار دادم. 


(2)جک7/22/2017



جک شماره(2)

تاریخ : 7/22/207

------درتلگرام------  ------دراینستاگرام-------  ------دروبلاگ------

غضنفر می پرسن: بلندترین برج تهرون کدومه؟ می گه: آزادیه دیگه، معلومه که !!!
دو باره می پرسن: پس برج میلاد چی؟
جواب می ده: بابا شما خبر ندارین! اگه برج آزادی لنگ هاشو ببنده، از میلاد هم بلندتره!

 



یارو قهرمان شنا میشه ازاش میپرسند از کجا شروع کردی میگه والا ما که امکانات نداشتیم , از زمین خاکی

 


 

به یه بابایی روز قیامت میبرند جهنم، میپرسه چرا؟
میگن 125/37 نماز قضا داشتی!
یارو میگه 125 یه چیزی، تقسیم بر 37 اش دیگه چیه؟
جواب میدن، اون سینوس زاویه انحرافت از قبله است

 



 

یارو زنگ می زنه فرودگاه و می گه: شیراز تا تهران چقدر راهه؟
کارمنده می گه: یه لحظه... طرف می گه: خیلی ممنون! و قطع می کنه

 



 

به غضنفر میگن چرا در خونت نوشتی WC؟
میگه این مخفف welcome هست

 



 

مژده به آقایان : پژو 405 بدون ایر بگ - بدون کمربندایمنی - آماده آتش سوزی بدون دلیل - بهترین هدیه برای همسر دلبندتان

 




یه بچه رو به زور بابا و مامانش وادار به نماز خوندن می کنن ... بعد می بینن نشسته داره همین جوری دعا می کنه ... میرن گوش میدن می بینن میگه: خدایا اینا من رو بزور وادار کردن نماز بخونم، تو خودت قبول نکن

 



 

ملانصرالدین در عرصه ی مسابقه بر اسبی بنشست و یال اسب در دست گرفت. اسب تاختن آورد و ملا از پشت آن لغزید و از ابتدای یال به انتهای دمب آن رسید ! پس آواز در داد: آهای! آهای ...! این اسب تمام شد یک اسب دیگر بیاورید!!!

 




مامانه به بچه هه می گه : می دونم شیطون گولت زد موهای خواهرتو کشیدی!
بچه هه می گه : آره ولی لگدی که زدم تو شیکمش ابتکار خودم بود

داستان زیبای «خریدن یک ساعت کار بابا

 مردی دیروقت ‚ خسته از کار به خانه برگشت. دم در پسر پنج ساله اش را دید که در انتظار او بود.


سلام بابایی ! یک سئوال از شما بپرسم ؟


 - بله حتماً.چه سئوالی؟


 - بابا ! شما برای هرساعت کالی چخد پول می گیرید؟


 مرد با ناراحتی پاسخ داد: این به تو ارتباطی نداره. چرا چنین سئوالی میکنی؟


 - فقط میخوام بدونم بابایی........


 - اگر فقط میخای بدونی ‚ بسیار خوب می گم : 2000 تومن


 پسر کوچک در حالی که سرش پائین بود آه کشید. بعد به مرد نگاه کرد و گفت : بابایی میشه 1000 تومن به من قرض بدی ؟


 مرد عصبانی شد و گفت : اگر دلیلت برای پرسیدن این سئوال ‚ فقط این بود که پولی برای خریدن یک اسباب بازی مزخرف از من بگیری کاملآ در اشتباهی‚ سریع به اطاقت برگرد و برو فکر کن که چرا اینقدر خودخواه هستی. من هر روز سخت کارمی کنم و برای چنین رفتارهای کودکانه وقت ندارم.


 پسر کوچک‚ آرام به اتاقش رفت و در رو بست.


 مرد نشست و باز هم عصبانی تر شد: چطور به خودش اجازه می ده فقط برای گرفتن پول ازمن چنین سئوالاتی کنه؟


 بعد از حدود یک ساعت مرد آرام تر شد و فکر کرد که شاید با پسر کوچکش خیلی تند وخشن رفتار کرده است. شاید واقعآ چیزی بوده که برای خریدنش به 1000 تومن نیازداشته است.به خصوص اینکه خیلی کم پیش می آمد پسرک از پدرش درخواست پول کند.


مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز کرد.


 - خوابی پسرم ؟


 - نه بابا ، بیدالم.


 - من فکر کردم شاید با تو خشن رفتار کرده ام. امروز کارم سخت و طولانی بود و همه ناراحتی هایم را سر تو خالی کردم. بیا این 1000 تومن که خواسته بودی.


 پسر کوچولو نشست‚ خندید و فریاد زد : مچکلم باباجونی ! بعد دستش را زیر بالشش بردو از آن زیر چند اسکناس مچاله شده در آورد.


 مرد وقتی دید پسر کوچولو خودش هم پول داشته ‚ دوباره عصبانی شد و با ناراحتی گفت : با این که خودت پول داشتی ‚ چرا دوباره درخواست پول کردی؟


 پسر کوچولو پاسخ داد: برای اینکه پولم کافی نبود‚ ولی من حالا 2000 تومن دارم. آیا
 می تونم یک ساعت از کار شما رو بخلم تا فردا زودتر به خانه بیایید؟من شام خوردن با شما را خیلی دوست دارم بابایی...

انواع بله گفتن عروس خانم ها-خنده روده

برای شما یکی از خنده دار ترین مطالب را گذاشته ایم انواع بله گفتن عروس خانم ها خنده روده


عروس عادی:

با اجازه بزرگترها بله ........ (اصولا مثل بچه آدم بله رو میگه و قال قضیه رو میکنه)

 

عروس لوس:

بع..........له


ادامه ........


عروس زیادی مؤدب:

با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دایی جون، عمه جون،...، زن عمو کوچیکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، ... ،

مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسی خانوم جون ، ... ، ...

(این عروس خانوم آخر هم یادش میره بگه بله واسه همین دوباره از اول شروع میکنه به اجازه گرفتن)...!

 

عروس خارج رفته:

با پرمیشن گریت ترهای فمیلی ... اُ یس

 

عروس خجالتی:

اوهوم

 

عروس قلدر:

به کوری چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فک و فامیل این بزغاله (اشاره به داماد) آره....

( وضعیت داماد کاملا قابل پیش بینی است)

 

عروس هنرمند:

با اجازه تمامی اساتیدم، استاد رخشان بنی اعتماد، استاد مسعود کیمیایی، ...، اساتید برجسته تاتر، استاد رفیعی،

مرحوم نعمت ا.. گرجی ، شیر علی قصاب هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلین مونرو، مرحوم مارلین دیتریش،

مرحوم مغفور گری گوری پک و ... آری می پذیرم که به پای این اتلوی خبیث بسوزم چو پروانه بر سر آتش.........

 

عروس داش مشتی:

با اجزه بروبکس مُجلی نیست من که پایه ام.......

 


عروس فمنیست:

یعنی چی؟! چه معنی داره همش ما بگیم بله ... چقدر زن باید تو سری خور باشه چرا همش از ما سؤال می پرسن ! ...

یه بار هم از این مجسمه بلاهت (اشاره به داماد) بپرسین ...

(1)جک7/22/2017


جک شماره (1)   
تاریخ : 7/22/2017            
 1-دیشب داشتم کتاب میخوندم برق رفت ... یه نیم ساعتی زیر نور چراغ قوه گوشیم کتاب رو خوندم تا برق باز بیاد ... این نیم ساعتو تا آخر عمرِبچم تو سرش میزنم ... میگم ما زیر نور چراغ قوه به بدبختی کتاب میخوندیم ... اونوخ شما اینجوری

2-ﻣﯿﮕﻢ , ﺷﻤﺎﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻋﮑﺴﺘﻮﻥ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﻣﯿﻔﺘﻪ ﻫﻤﺶ ﻣﯿﺸﯿﻨﯿﻦﻧﯿﮕﺎﺵ
ﻣﯿﮑﻨﯿﻦ ﯾﺎﻓﻘﻂ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯾﻢ
وبلاگ خنده روده
3-دقت کردین تو فیلم های ترسناک طرف میخواد فرار کنه هیچ وقت ماشینش روشن نمیشهاقا من یه کشف بزرگی کردم :
حرف R همون حرف P هست فقط خسته بوده پاهاشو باز کرده !
حرف Z همون حرف N هست فقط خوابیده !
حرف @ هم همون a هست فقط مقنعه سرش کرده !
وااااااااااااای چقدر باهوشم ^_^

4-من یه غلطی کردم قضیه فانتزی و افقو واسه بابام تعریف کردم

.

.

حالا هروقت ازش پول میخوام میره تو افق محو میشه

5-من نمیدونم این مامانا که وسایل خودشون رو یه جایی میزارن,
بعد خودشونم یادشون میره کجاس ...
چه جوریه که تو پیدا کردن وسایلی
که ما به اصطلاح تو 7 تا سوراخ موش قایم میکنیم تبحر خاصی دارن

وبلاگ خنده روده

6-دختره تو تلگرام اسمشو گذاشته بود (نرسیده به دریا)
گفتم یعنی چی؟

گفت خیلی بی سوادی یعنی ساحل دیگه
من سرمو کجا بکوبم مرگم طبیعی جلوه کنه

اینستاگرام  خنده روده



7-انقدر نگین پسرا بدن ، بی ادبن ،آویزونن...
یکم انصاف داشته باشین
شده شما تو یه گروه عضو شی دختراش دونه دونه بیان پی وی حالت و بپرسن؟! نه شده؟

اما پسرا
همین که وارد یه گروه می شی
همشون میان پی وی حالت و می پرسن
اصلا محبت تو ذات ایناس

کانال خنده روده



8-ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﺁﺗﺶ ﻧﺸﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺁﻗﺎ ﺗﻮﯼ ﺍﻧﺒﺎﺭﯼ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﻣﺎ ﯾﻪ ﻣﺎﺭ ﻫﺴﺖ ...
ﻫﯿﭽﯽ ﺍﻭﻥ ﺑﺪﺑﺨﺘﺎ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﻮ ﺯﯾﺮ ﻭ ﺭﻭ ﮐﺮﺩﻥ ﻭﺳﺎﯾﻠﻮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﺧﺮ ﺳﺮ ﻫﯿﭽﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﮑﺮﺩﻥ ﻭ ﺭﻓﺘﻦ ....
ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻢ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﻄﻤﺌﻨﯽ ﻣﺎﺭ ﺩﯾﺪﯼ ؟
ﻣﯿﮕﻪ : ﻧﻪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺟﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﻧﺒﺎﺭﯼ ﺭﻭ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻡ!

وبلاگ خنده روده


9-شما که به Add میگید ادد،
چرا Address رو نمینویسید آددرسس؟

اینستاگرام  خنده روده


اگر جکی دارید میتوانید در بخش نظرات بروید و نظر بدهید




جوک


/+ دیروز سوار تاکسی شدم مرد کنارم خیلی بد نشسته بود.بهش گفتم آقا لطفا جمع تر بشین اما به روی خودش نیاورد
 یهو دیدم راننده پارک کرد گوشه خیابون کرایشو بهش پس دادو گفت پیاده شه.
 مرام این راننده چندتا لایک داره؟؟؟؟؟؟؟
 من که واسش دعا کردم زندگیش پر از لایک باشه شما هم دعا کنید



/+ دقت کردین وقتی از یه بچه ای در حضور مامانش تعریف می کنی یا باهاش حرف می زنی مامانه شروع می کنه لباسا و موهای بچه رو همون لحظه مرتب می کنه .دیدین دیدین؟دیدین دیگه . واسه همین لایک می کنین



/+ بسلامتی اون استادی که سر جلسه بهش گفتم این سوالو بلد نیستم،کلی توضیح داد و سعی کرد برسونه،وقتی دید هیچی از این مبحث حالیم نیس، خودکارمو گرفت و واسم نوشت!